می دانم عزیزمی ، می دانم
می دانم عزیزمی ، می دانم عزیزترین و تنهاترین و غم خوارترینمی
می دانم بدون تو زندگی برایم پوچ و گنگ است
عزیزمی ، امیدمی و دلم برای عزیزترینم که تویی ، همیشه تنگ است
ای عزیزم ، ای رفیقم و ای جان پناهم ، دوستت دارم
ای ساحل بی کران عشقم ، ای ناجی قلب طاقت فرسایم
می دانم عزیزمی ، و می دانم قله های بی کران عشقم بدون تو کویری خشک و بیابانی
خالی از امید و بدون ترنم بهاریست
ای ناجی عشق ، ای کهکشان بی پایان عشق ، مرا پیش عزیزترینم که اوست ببر
ببر مرا پیش عزیزترینم که اوست و جز او من نیز پوچ و خالی هستم
می دانم عزیزترینم هست و خواهد بود و می دانم برایش عشق نشانه چیست
ای رفیقم مرا درک کن تا همیشه بر گونه های خشکیده ام این سخن باقی بماند که
عزیزمی و عزیزم خواهی بود