๑ عشق - فراتر ار عشق ๑

متنهای عاشقانه که برایش می نویسم و خواهم نوشت ... !

๑ عشق - فراتر ار عشق ๑

متنهای عاشقانه که برایش می نویسم و خواهم نوشت ... !

راز چشمهایم

 

 

راز درون چشمهای تاریکم

 

 

اندک اندک پلک های سیاهم را از هم جدا می ساختم و چشمهای سیاهم را

 

روشن تر می کردم ... !  با چشمهای پر از امیدم نگاهی شوم داشتم ،

 

نگاهی غضبناک به آسمان تاریک و سیاه !

 

آسمانی که مرا پر از درد و سوز و پریشانی کرده بود .

 

به ماه تابان که می نگریستم ، حس آرام بخشی به خود می گرفتم !

 

آری چه زیباست به آسمان نگریستن و به نگهبانان آسمان آبی عشق در روشنایی ،

 

 و به آسمان سیاه و تاریک در شب خیره شدن !!!

 

چشمهایم حادثه ای را برایم نقل می کردند ، حادثه ای از آسمان آتشین پر از درد و ...

 

از چشمهایم اشک چون جویباری سرازیر می شدند و می چکیدند همانند قطرات

 

بی مهر باران ... چشمهایم را لب پنجره تنهاییم گشودم و راز چشمهایم را

 

در درون قلب آتشین خود ، امانتی از جانب آسمان سرد و خاموش نگه داشتم !  

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد